انتشار کتاب «جنگهای صلیبی»
تاریخ انتشار: ۹ خرداد ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۱۱۹۸۴۵
به گزارش حوزه فرهنگ و هنر خبرگزاری تقریب، کتاب «جنگهای صلیبی» نوشته عبدالله ناصری طاهری بهتازگی توسط مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی منتشر و راهی بازار نشر شده است.
این کتاب سه فصل دارد که فصل اولش «علل و زمینههای جنگ در جهان اسلام» با زیرعنوانهای در اروپا، نقش صلیبی در جنگها، حج و زیارت بیتالمقدس، آموزه توبه و بخشش، آموزه جهاد و جنگ مقدس، اندیشه هزارهگرایی و علل مادی و اقتصادی جنگها است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
کاظم موسوی بجنوردی رئیس مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی در بخشی از یادداشت خود بر آغاز این کتاب نوشته است:
«در قرون و سدههای گذشته، یکی از مشهورترین مقاطع تاریخی میان شرق اسلامی و عربی با غرب مسیحی، دورهای است که از آن به عنوان «جنگهای صلیبی» یاد شده است. کمابیش مانند هر واقعه مهم دیگری در این سطوح و دوره بسیار طولانی، هر دو سو، میدان نبرد و نزاع را تا عقاید و مذاهب و کتابها و رسالهها و جملگی مواد تبلیغی گستردند و آثار آن نبردها و نزاعها، اینک نه فقط در آثار تاریخی دو طرف ماجرا، بلکه در بسیاری از یادگارهای برجای مانده از آن قرون و اعصار قابل ملاحظه است. حتی، در نظر اشخاص و گروههایی در جهان معاصر، جنگهای صلیبی هنوز پایان نیافته است و شعلههای چنین عقیدهای، در هر دوی سوی نزاع، هر از گاه در جامههای نوین سر بر میآورد. با آنکه در شرق و غرب، بررسی دورۀ جنگهای صلیبی موضوع تحقیقات بسیار بوده و به زبانهای گوناگون آثار فراوانی نوشته و منتشر شده است، باید اذعان کرد که آثار تحقیقی به زبان فارسی در این باب هنوز چندان نیست.»
همچنین مؤلّف در مقدمه خود بر این اثر نوشته است:
«جنگهای صلیبی برگی نیمه زرد و نیمه زرین از تاریخ اروپای مسیحی و مدیترانه اسلامی است. جنگهایی که متولیان کلیسای غرب با استناد به متون مقدس خود آن را توجیه، و شوالیههای تحت امر برای فرار از بحران داخلی آن را نمایندگی کردند. این جنگها به پشتوانه ایده «مردن برای مسیح» به تعبیر بالدریک دویلی، تاریخنگار معاصر جنگها، که برای مسیحیان صلیب بر سینه، تصوری زیبا بود شکل گرفت. نبردهایی که به گفته ادوارد گیبون، هم ثروت اروپای غربی را بلعید و هم جان انسانهایی را گرفت که میتوانستند با دنیای اسلام رابطهای دوستانه برقرار کنند. به نظر همین مورخ بریتانیایی، این جنگهای برگرفته از اندیشه مسیحیت قرونوسطا، خرافهای معصیتآمیز بیش نبود و جنگاوران صلیبی جاهل مقدسان فریبخورده بودند؛ اما همین جنگها و فرازوفرودهای نظامی، سیاسی و اجتماعی آن، در تولید گفتمان جنگی و سلحشوری اروپا بسیار مؤثر بود و روح صلیبیگری را زنده نگه داشت: چه «صلیبی گری در آرامش» که به تعبیر آلفرد کرر، منتقد برلینی، در رفتار ویلهلم دوم پادشاه آلمان در ۳۱ اکتبر ۱۸۹۸ در بیتالمقدس متجلی شد و چه «صلیبی گری در هیاهو» که آن را پس از ارائه نظریه «برخورد تمدنها» ی ساموئل هانتینگتون در اروپا میتوان یافت؛ نظریهای که در امتداد دکترین «خشونت مسلمانان» برنارد لویس، منظومه هراس از دیگری (اسلام) را شکل داد و به برداشت زیبای ادوارد سعید، یک شیاربندی غیرواقعی در پهنه مناسبات ادیان توحیدی ایجاد کرد. یک نظریهپرداز خشونت، مثل هانتینگتون، با تکیهبر عنصر فرهنگ، دوباره گفتمان تاریخی اشباعشده از جهل را در غرب بررسی کرد تا فرهنگ اشغال و تصرف زنده شود، همان چیزی که صلیبیها حدود هزار سال پیش باهدف تسلط کامل بر تجارت مدیترانه، مسیحیسازی کامل شرق مدیترانه و جهانیکردن مسیحیت تعقیب کردند. البته با این بهانه که مسیحیان مدیترانه شرقی در تنگنای آزار و اذیتاند. ادعای خلافی که کلود کاهن، تاریخپژوه جنگ صلیبی در دوره معاصر، با قدرت رد کرده و معتقد است: «جهان اسلام (آن روز) چند اعتقادی است و پیروان سایر ادیان الهی با یک نوع همزیستی مسالمتآمیز، که ما بیهوده نمونه آن را در جوامع دیگر جستوجو میکنیم، حضور داشتهاند». حادثه یازدهم سپتامبر (که هنوز بخشهایی از آن در ابهام است و البته بهدرستی به نام جنایتی بزرگ از بنیادگرایان اسلامی در تاریخ ثبت، و متعاقب آن هیاهوی صلیبیگری و اسلامستیزی در اروپا زنده شد و حتی آندره بریویک، جوانی نروژی با لقب شوالیه معبد، جان دهها مسلمان را گرفت) بازخوانی گفتمان صلیبیگری را در کل جهان رواج داد. خوانش دوباره جنگ صلیبی البته زمینۀ دیگری هم داشت و آن «اروپامحوری» و «غرببرتری» بود که امثال هگل به بازتولید آن مشهورند و سعی دارند القا کنند که نوآوری بشری در تاریخ همه از غرب است و چیزی به نام تمدن اسلامی وجود ندارد؛ درصورتیکه در همین کتاب آمده است حضور مسیحیان صلیبی به مدت دویست سال در شرق مدیترانه، به دنباله وامداری از اندلس و سیسیل، ارمغانی بزرگ برای اروپا بود و پایه تمدن آینده آن را شکل داد.
تاریخنگاری جنگ صلیبی عرصه وسیعی را در اروپا به خود اختصاص داد؛ اما به گفته کلود کاهن، کتابهایی که در زمان جنگها پدید آمد، در فضایی آکنده از امیال و هواهای نفسانی بود که با پژوهشهای علمی همخوانی نداشت. این نگاه یادگار قرون وسطا است و تا عصر ما هم هنوز ادامه دارد. این نوشتهها افکار و احساسات مؤلفان شأن را دربر دارند و خوانشی خاص از جنگها به دست میدهند. جنگهای طولانی به نام صلیب پدیده تاریخی است که جهل بر واقعیت علمی سایه انداخته است، ازاینرو باید پذیرفت بهرغم پیشرفت چشمگیر تاریخنگاری در دورههای اخیر، جنگهای صلیبی هنوز به پژوهشهای جدید نیاز دارد. در دوره کنونی، یهودیان از مردان و تاریخ صلیبی، تلاشی برای طرح ملی و قومی خود شکل دادند؛ نمونه بارز آن ژوزه پراور، تاریخپژوه صاحبنام یهودی در اسرائیل است. او که خانواده و مادرش را در جنگ جهانی دوم و ماجرای هولوکاست از دست داد به توصیه ریچارد کوئبر، تاریخدان انگلیسی، خود را به حوزه تاریخ و بهویژه جنگهای صلیبی کشاند و آنچه امروزه میبینیم، یعنی علاقه تاریخپژوهان یهودی به تبیین مبالغهآمیز نقش یهودیان در آن جنگها، مدیون او است.
«علت اصلی جنگها» نیز از چالشهای جدید در تاریخنگاری جنگ صلیبی است. اینکه پاسخ به استمداد روم شرقی توسط پاپ و کلیسای کاتولیک غرب عامل اصلی جنگ است، مثل آنچه پیتر فرانکوپن، استاد تاریخ آکسفورد، در اثر جدیدش به نام جنگ صلیبی اول، اصرار بر اثباتش دارد (البته این رویکرد طرفداران اندکی دارد) یا اینکه دلیل این حشر گسترده شوالیه و عوام در اروپا در پایان قرن یازدهم میلادی چیزی فراتر از کمک به امپراتوری روم شرقی است، همانطور که خطابه پاپ اوربان دوم در مجمع کلرمون این را گواهی میدهد و البته اغلب مورخان قدیم و جدید مسیحی تابع این نظرند؛ البته حادثه یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱ م، نقطه عطفی در اندیشه و گفتمان جنگ صلیبی شد و درنگ بیشتر در فلسفه جنگها را نوید داد و پیوند گذشته و حال مناسبات اسلام و مسیحیت را پررنگتر کرد. در این رهگذر، جاناتان ریلی اسمیت، مورخ پرآوازه انگلیسی، بیشترین نقش را داشت؛ کتاب جنگهای صلیبی، اسلام و مسیحیت او که هفت سال پس از انهدام برجهای دوقلو نیویورک منتشر شد، بازتولید گفتمان جدیدی بود بر این اساس که اروپاییها ادبیاتی ویژه را به جنگ صلیبی اختصاص داده و با لفاظیها، تاریخ را منحرف کردهاند. او بهصراحت یادآور شد: «ما نباید امیدوار باشیم که میتوانیم کسانی را که تا این حد از ما متنفرند (یعنی مسلمانان) درک و با آنان مقابله کنیم؛ مگر اینکه با طرز تفکر آنها آشنا شویم. این کار مستلزم چشم گشودن به واقعیتهای گذشته خودمان است نه تخیلاتمان.»
کتاب پیشرو که تفصیل مدخل صلیبی، جنگها است، الزاماً به دور از تحلیل و بررسی است و نویسنده در دیگر آثار مربوط، به تحلیل آن اهتمام داشته است؛ اما توجه به این بخش از تاریخ اسلام و مسیحیت برای ایرانیان ضرورت بسیار دارد؛ به اسباب گوناگون: انقلاب اسلامی ایران که هم اسلام سیاسی را تقویت کرد وهم اسلامهراسی غرب را شدت بخشید، و سهم بزرگ ایرانیها در این جنگها، صلاحالدین ایوبی، فخرالدین یوسف جوینی و احمدیل بن ابراهیم حاکم مراغه و همچنین آثار و پیامدهای مهم جنگ در سرزمین اسلام که به آن پرداختهام.»
اینکتاب با ١١۴ صفحه، شمارگان ۲ هزار نسخه و قیمت ۱۸۵ هزار تومان منتشر شده است.
انتهای پیام/
منبع: تقریب
کلیدواژه: جنگهای صلیبی مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی جنگ های صلیبی جنگ صلیبی جنگ ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.taghribnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تقریب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۱۱۹۸۴۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ما جز با رعیتِ خود دیگر با کسی جنگ نداریم!
تین نیوز
این قول از ناصرالدین شاه فقط در کتاب "تاریخ بیداری ایرانیان" از ناظم الاسلام آمده است. ناظم الاسلام از روحانیون روشنفکر بود و کتاب او یکی از منابع اصلی تاریخ مشروطه به شمار می رود. کلاً مخالف سلطنت سنتی قاجار و به خصوص ناصرالدین شاه بوده است.ولی این دلیل نمی شود که دروغ گفته باشد. در حقیقت، به نظر من اگرچه در تاریخ نگاریش غرض داشته، ولی احتمالاً مرض نداشته و دروغ از خودش در نمی آورده. به هر حال، برویم سراغ خود کتاب و داستان را کامل آنجا بخوانیم . آنجا صحبت از یک "آقاشیخ علی" نامی است که به زعم ناظم الاسلام بسیار دانشمند بوده است و این نقل قول از شاه از طرف این آشیخ علی نقل شده است!از کتاب:
"آن مرحوم [آقا شیخ علی] گفت می توانم کالسکه ای اختراع کنم که او را کوک کنند یک فرسخ راه را طی کند،آن وقت چند دقیقه بایستد از چهار طرف درهای آن باز شود، از هر طرفی چند گلوله توپ خالی شود، آن وقت درهای آن بسته شود و به مکان خود برگردد، لکن اظهارِ این صنعت وقتی خواهد بود که پادشاه تهیّه ٔ قشون خود را دیده و متقبّل شود که با یکی از دوَل دشمن جنگ کند، لااقل شهرهای ایران را پس بگیرد. ناصرالدّین شاه گفت ما جز با رعیتِ خود دیگر با کسی جنگ نداریم و به اندازهٔ آن ها هم توپ داریم. لذا دماغ آن مرحوم سوخته و رفت در مازندران و در آنجا مشغول رعیتی و زراعت شد..." (تاریخ بیداری ایرانیان، ناظم الاسلام کرمانی، به اهتمام علی اکبر سعیدی سیرجانی، بخش اوّل، ص ۱۴۷)
عجب!کالسکه ای که کوک شود و یک فرسخ (حدود ۶ کیلومتر) برود و بعد به طور خودکار درهایش باز شود و در چهار طرف شلیک کند، و سپس همان یک فرسخ را (لابد با همان کوک) برگردد! شما را نمی دانم، ولی من که یاد خودرو آبسوز افتادم. احتمالاً حتی یکبار هم عملکرد توپ های آن زمان را هم از نزدیک ندیده بوده است (برعکس شاه، که درس نظامی دیده بود و حتی در کار با توپ و جهت گیری گویا تبحری داشته).
ولی کرامات آقاشیخ علی فقط همین مقدار نبوده است. در همان قسمت از همان کتاب ناظم الاسلام، جناب آشیخ علی ادعاهای دیگر هم داشته است که اینبار مرا به یاد مستعان 110 و کرونایاب انداخت. جناب آشیخ ساعتی به اسم شب کوک اختراع کرده بودند که: "هر کس آن اسم را بداند بی خطر بگذرد، و الا به چنگال ساعت گرفتار شود!" همچنین تفنگ ته پر را ایشان اختراع کرده بود، که ناصرالدین شاه به خاطر آن او را از ابوعلی سینا دانشمندتر دانست، ولی مع الاسف با بی حزمی آن را به خارجه می فرستد و فرنگیان آن را کپی می کنند!
البته دانش وسیع آقاشیخ علی فقط محدود به اختراعات نبوده، بلکه شخص ایشان ادیسون و جفرسون را در خود جمع کرده بوده است!پس کتابی نوشته در"قانون اسلام از عبادات و سیاسیات و عادات و معاملات" که در آن وظایف کلیه اصناف و طبقات خلایق و مقامات دولتی را هم شرح کرده،چنانچه اگر به آن کتاب عمل می شد ایران گلستان می شد! اما امین السلطان به شاه هشدار داد که اجرای آن قدرت شاه را از بین می برد، پس شاه خائف شد و نکرد!
ملتفید که داستان چیست! مشخص است که این آشیخ علی یک لافزن رویافروش بوده، احتمالا نصف متوهم،نصف شارلاتان! ترکیب مخترع ماشین آبسوز و (مثلاً) بیژن عبدالکریمی! سَلَف کامل همین مغزهای پربادی که در صد سال گذشته فراوان داشتیم. از همان "مخترعانی" که اگر توانستند ابلهان دولتی را می فریبند، و اگر نتوانستند ناله سر می دهند که چرا دولت از آنها و اختراعات بی بدیل شان حمایت نکرده است. ناصرالدین شاه شخصیت باهوش این داستان است که خیلی راحت می فهمد با کی طرف است و او را دست به سر می کند. اما ناظم الاسلام خیلی راحت فریب خزعبلات این شخص را می خورد! ناظم الاسلام اگر امروز بود می شد همان کارگردان تلویزیونی که مخترع خوروی آبسوز را به تلویزیون آورد، یا همان سردار سپاهی که با مستعان 110 خود را مسخره عام و خاص کرد.
حالا بالاخره آیا جمله فوق را ناصرالدین شاه گفته یا نه؟! کی می داند! اصلاً مهم نیست! یک لافزن دروغگو یا متوهم داستانی سرهم کرده است.ممکن است اصلا شاه چنین چیزی نگفته باشد، یا شاید هم به شوخی خواسته یک آدم گیر را از سر خودش باز کند. وقتی در بقیه سخنان مستند ناصرالدین شاه و اعمالش چیزی وجود ندارد که چنین احساس وطرز تفکری را نشان دهد، اصلاً و واقعاً اصلاً مهم نیست که آشیخ علی راست گفته یا دروغ! چیزی که مهم است این است که چگونه روشنفکران ما از آن زمان عاشق باد و گزافه گویی و رویافروشی بودند.مهم این است که هر روز با پخش مطالبی سخیف از راست و دروغ ، باید نیشی به آخرین پادشاه سنتی کشور زده شود، و همه هم با بدون هیچ دید انتقادی آنها را باور می کنند و منتشر می کنند.
آخرین اخبار حمل و نقل را در پربیننده ترین شبکه خبری این حوزه بخوانید